گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

لبخندش وطن است:)

پیام های کوتاه
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    پ.ن
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    های
بایگانی
آخرین نظرات
یه کلام ختم کلام بابام میمیرم براش
خدایا ببخش که خیلی خوب نیستم در مقابلش بیخش
  • رها
موقع خوشگذرونی و دور دور یادت نمی افتن وقتی میخان پول جشنا و تولداشونو تقسیم کنن توعم دعوتی-_-
چقد آدما خودخواه ان:/ درسته که من یه ادم بی دوستم ولی خوشمم نمیاد اینطور باهام برخورد بشه-_-
حالم از همه شون بهم میخوره،بخصوص از این قدیما-_-حداقل ادمای جدیدو ادم میتونه یه جور بهونه بیاره که میخان بشناسنت و اینا ولی این قدیمااا
حالم از همه شون بهم میخوره-_-
حالا که فک میکنم دارم رده های جذابی از چ*س ناله رو تو وبم پیاده میکنم که انگار قراره فقط از حسای بد حرف بزنم:|ولی اینگونه نیست~_~ آدمای خوب هم وجود دارن فقط انقدر کم ان که ترجیح میدم تعریف نکنم چش بخورن-__-وباید اعتراف کنم که بسیار کم ان:/شاید اصلن نباشن حتی
بیخال
میگذره اخرشم مرگه
امیدوارم حداقل بیست سال دیگه از این روزایی که الان دارم میگذرونم بدم نیاد همین
  • رها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ فصل درس داده از ۸تا و من هیچ کدومو نخوندم
  • رها


چند وقته معتاد فیلم کره ای شدم

این آدما رو میبینم که حداقل یکی دوتا دوست صمیمی دارن و از خیلی وقت قبل هاشون دوستن بهشون حسودیم میشه:/چرا من هیچی دوست صمیمی ندارم؟واقعا بزام سواله:/مگه باید ویژگی خاصی داشته باشم؟میدونم که الانم واسه صمیمی شدن باکسی دیره خیلی دیر:/بازم دارم درمورد دوست چس ناله میکنم^_^خنده داره

  • رها
رها شده حاجی حاجی شده رها من خودمم دیدنی نیس؟هنوز شنیدنی نیس؟اینقد فراموش شده ام؟هه
ببخیال
دلم برا خیلی چیزا تنگ شده
  • رها
حاج حسین یکتا یه دوس فقط برا نمونه اس-_-چقد این بشر خوبه-_-
  • رها
الان داریم از مسافرت برمیگردیم،خواهرم زاده ادم wc داشت رفتیم یه بیمارستان بیریمش دست شویی،یه خانومه تو دستشویی مردونه بود وقتی پدرم رفت تو دستشویی به خانومه گفت که بیخشید خانوم اینجا مردونه اس اگر اشکال نداره من بیام تو،بعد خانومه گفت اقا من الان بچه ام رو از دست دادم توقع داری مردوه زنونه بدونم کجاست و شروع کرد به تعریف اینکه بچه اش سرطان داشته و حتی چند ساعتم نمیشه که خدا رحتمش کرده و شتافته به دیار باقی،یه لحظه واقعا حالم بد شد،که من قرار دکتر شم ولی واقعا دوست ندارم که کسی زیر دستم بمیره'_' امیدوارم علاوه بر اینکه دکتر خوب و ماهر و از این حرفایی میشم وسیله ای برای به دیار باقی شتافاندن نشم:/واقعا حالم بد شد تو بیمارستان کار کردن بنظرم خیلی سخته اینکه همیشه شاهد مشیت الهی در مورد مرگ و زندگی ادما خوشی و شادی و شفا و غم ناراحتیو این چیزای شون باشی _ میترسم یه کم خدا خودش حل کنه همه چیزو
یاعلی
  • رها
رفیق باید رفیق باشه و خلاص:/ مث علی و کریمِ منِ او مث مصطفی و ارمیا:/خلاصه بگم رفیق باید بدون شرط رفیق باشه!لوطی وار نه طوطی وار:/حرفو که همه بلدن بزنن،رفیق نمیگه خودت میدونی میگه احق باید انجامش بدی ، وقتی افتادی دستتو نمیگیره کلا نمیزاره بیوفتی، قضاوتت نمیکنه میشینه باهات سیر گریه میکنه اخرشم نمیگه این گ.هیه که خودت استعمال کردی:)میگه احمق جون نمیزام توش بمونی
سرشو نمیکنه تو زندگیت باهات زندگی میکنه^_^همیچین کسی واقعا وجود داره؟من بهش اعتقاد ندارم^__^ولی حکما و شرعا اگه رفیقین دست راستتون رو سرِما رفیقا رو حضرت رفیق خوب میخره؛)رفیق فقط حضرت حق،پس یا حق
#یارفیقامن لارفیق له
  • رها
من تا حالا سوپرایز نشدم:/میخاستم اعلام کنم
و اینکه واقعا دلم یه کارایی رو میخاد انجام بدم که خودمم میمونم توش:/
خیال پردازم؟یا اونقد امکانات ندارم و محدودم؟یا محدودم کردن؟
چرا من مجبورم این طوری زندگی کنم؟
هدفم اتمام به سلامتی و خفنیه و پزشکیه ولی رویام این نیست-_-
درضمن هنوزم دوست صمیمی میخام-_-واقعا همچین کسی وجود داره؟کسی که واقعا اسمش دوست صمیمی باشه حس رقابت و حسادت و انتقام نداشته باشه:/بخاد همیشه خشحال باشی؟وجود نداره احتمالا
یا رفیقا من لا رفیق له
  • رها
اههه یکم زیاده رویه که انقد خشن باشم نه؟؟؟چشم در برابر چشم قلب در برابر قلب وقت در برابر وقت کینه در برابر کینه !!!حقیقت اینه؟درسته؟عمل و عکس العمل؟ما انرژی عم یا جسم یا روح؟خب قاعدتا همه اش!
میفرماد که:
سأعانقک عناق المئة عام،
حین نلتقى
وقتى ببینمت
به اندازه صد سال بغلت میکنم...
راس میگه-__-این کارو میکنم-___-
پ.نون:شیعه ی مرتضی علی عمر هدر نمیدهد میتونم؟چقد شروا کردن سخته ادامه دادن سخت تره بلد نیستم اخه اولین بارمه که زندگی میکنم دفعه های بعد شاید تونستم بهتر باشم مگه دفعه های بعدی وجودم داره سوالات رندگی سخت و مسخره و پیچیده ان شبیه کمدی شروع میکنیم تراژدی ادامه میدیم و اخرش بصورت کاملا ملو درام میمیریم^__^
همین
  • رها
تسلیم شدن در برابر #حق نه ضعف است نه انفعال.
بر عکس، چنین تسلیم شدنی قـوی شدن است به حد اعلیٰ.
انسانِ تسلیم شده سرگردانی در میان موج ها و گرداب ها را رها می کند و در سرزمینی اَمـن زندگی می کند...

#ملت_عشق


پ.ن :
اَلْبلَـا ُٕ لِلوِلـا ٕ ... :)
  • رها

.

افسرده دلی عاشقی را دید که در هنگام مردن می خندید ، گفت :
وقت جان دادن می خندی ؟
عاشق گفت :
چون معشوق پرده بردارد عاشق این چنین می میرد
#سنایی
#حدیقة_الحقیقة
  • رها
من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد!
پ.نون:بکوبیم از نو بسازیم؟یا بازسازی کنیم این خودمونو؟؟؟کدوم بیشتر جواب میده؟سخته زنده بودن با یه روح نصف مال خدا نصف مال خودم:)))جدی!!!بکوبیم از نو بسازیم=)
  • رها
سفرهایی تورا در کوچه هاشان خواب میبینند
تو را در قریه های دور،مرغانی به هم تبریک میگویند.:)
  • رها

روز اخر قبل از عید

رفتیم بلاخره بیروپ و دور دور پل طبیعت:/چیه جای تکراریه به نظرتون!؟؟؟قابل توجه اینکه من تا حالا نرفته بودم:/اولین بارم بود:/رستوراناش بینهایت مسخره بودن:/از یکیشون که مثلن خوب بودن غذا گرفتیم که واقعا بد مزه بود ولییییی کلا خوش گذشت کلی هم عکس انداخیت همین😁

حس دیگه نداشتم فقط هنوزم میترسم از مهسا :/پیشش خیلی خودمم ولی بازم معذبم با اینکه خیلی دختر خوبیه نوشتن این چیزا مهم نیس

اممممممممم

تصمیم گرفتم دوباره به اغوش گرم اینستا برگردم البته تنها دلیلش فضولیست و بس البته شایدم برنگردمچون واقعا وقت گیره

تصمیم گرفتم از فردا برم کتابخونه درس بخونم

وتصمیم گرفتم بشم۴۸کیلو😁میدونم خنده داره ولی خب نباید کارسختی باشه احتمالا:/یه دکتر خوب باید بدن سالمی داشته باشه و البته به اندازه کافی شبیه دکترا باشه😁شیک و از این حرفا😁🤦🏻‍♀️

دیشب کشف مهمی در باره ی یه اتفاق خیلی مهم زندگیدم کردم و دست از سرش برداشتم یعنی چون قضیه پیچیده بود الان برام حل شد

اممممم دیگه اینکه معتادم به سریال دیدن میخام ترک کنم دیگه ولی سخته دوست دارم این کارو شایدم مخه خواهرمو زدم فردا یا شنبه باهاش برم باغ کتاب دوس دارم برم و شایدم رهش خریدم 😁همه اش شد شاید😁

فعلا 

  • رها

از خاطره ها و حسام و روزمره دانشگاهم بنویسم؟؟؟شاید نوشتم کسی که نمیخونه خودمم و خودمم و این حس خوبیه😍🙈😶

راستی یاد چندتا شعر افتادم یکی‌اون که مرا سریت با تو که گر خلق روزگار یکی اون که دوتا پنجره بودن تو‌دیواررر اههه ولش کن بیخیال

دلم‌تنگیده چقد واسه حسای خوبم چرررررا اخه من اینشکلی شدم چرا مثل قبل روهمه چی چشم نمیپوشم و بیخیال نمیشم بشینم درسمو بخونم مثلن علوم‌پایه دارم:/بخاطر کنکور از خیلی چیزا گذشتم و الان افسوسشو میخورم عایا باید بخاط علوم باز هم همین کارو کنم و بعد هم‌پر انترنی و بعد هم فلان بیسار تا اخر هفت سال و بعدم که تخصص و کلن زندگیمو فقط درس بخونم تا پیشرفت کنم؟؟؟؟؟؟؟باید حسامو چیزایی که دوس دارم یا عوض کنم یا سرکوب دارم یا مخفی کنم با دورشم ازشون؟؟؟چرا اتفاق جذاب نمیوفته؟دلم واقعا میخاد یه چیزی تو زندگیم بشه که تکراری نباشه و دوس داشتنی باشه🤔😒

چرا کسی اصلن دلش واسه من واقعی تنگ‌نمیشه😒البته تکراری این اتفاق من هیچ‌وقت دوستی نداشتم‌واقعا هیچ وقت. میتونید بخاطر این واسم غصه بخورید که چ‌دختر نچسب؟لوس؟مغرور؟نمیدونم واقعا چرا من نباید هیچ‌وقت تو زندگیم دوست صمیمی داشته باشم😑یه مدت تو قنوت نمازم دعا میکردم‌خدا بهم یه دوست بده در این حد😶 بقول مهسا یه دوستی که دوستیش واقعی باشه تو دوستیش دیوونه باشه:/الان که با مهسا بیشتر دوست شدم از اونور ورمز هی داره اذیت میکنه چون از مهسا خوشش نمیاد :/مهسام بخاطر رفتارای ورمز ناراحته:/و در کل همه چی قاطیه:/لیلا هم بخاطر مهسا ناراحته میگه باهاش راحت نیستم:/این است زندگی دوستانه من:/درس هم باید بگم واقعا تعطیل میخام تازه تو عید شروع کنم به درس خوندن:/و چقد این پستم پوکر شد:/😂

داشتم پستای قبلی رو‌میخونم کلی غلط املایی یافتم😁🙈البته که مهم نیست خودم میفهمم منظورمو😁😬

  • رها
...به علاوه اصلن بحث کردن با یک مرد فایده اش چیه؟آقای اسمیت شما به جنسی تعلق دارید که فاقد منطق است=) برای اینکه آدم مردی را به راه بیاورد دوشیوه کار وجود دارد:یا آدم باید ناز آن مرد را بکشد یا باهاش بد اخلاقی کند.من عارم می آید برای چیزی که میخواهم ناز مردی را بکشم برای همین باید باهاش بداخلاقی کنم:)
.
.
چ خوب بودِ این کتاب بابا لنگ دراز و من درجریان نبودن:)
پ.نون:جدیدا تصمیم گرفتم کمتر غر بزنم و وجه غرغرو نالون و افسرده و غمگین خودمو به نمایش بذارم،البته من همیشه کللیییی خندونم ولی جایی مث اینجا دوس دارم که غر بزنم که فعلا تصمیم دارم اینجا هم غر نزنم=>
اهان راستی پستامو از این به بعد برای یه ادم فرضی بنویسم؟برای بابا قد کوتاه چاق=٬) یا برای حاج شمس الله خان ممممممم. شایدم برای آقای شکوهی
یه چیز دیگه ام فهمیدم اینکه خیلی خوابای چرت میبینم راهی واسه حلش ندارین؟؟؟خودم یه راه بلدم به راه جدید میخام :/
  • رها
تاحالا شده از یکی بدتون بیاد:/کسی که مدت ها به عنوان دوستتون بوده؟برا من حس تکراریی نیست چون دوست زیاد نداشتم ول یفک کنم برای بقیه نسبت به من کاملا تکراریه :/چرا اخه من نباید دوست درست حسابی داشته باشم؟ پس عدالت خدا کوش=>
  • رها
فهمیدم هر چقدر صدای موزیکو زیادتر کنم حالم بدتره و یه چیز دیگه اینکه هرکی دوروبرمه اگر بفهمه احتمالا بهم میخنده و درک نمیکنه و مسخره و دست کم میگیره دلم نمیخاد اینجا بگم چون اگه زود گذر باشه وقتی بعدا اینو بخونم قطعا یادم نمیاد اینو مینویسم شاید یادم اومد بعدexdo
  • رها
خوب اگه بگم که فرق ندارن باید بگم فرقشون مث زمین و آسمونه:)بحثمم کاملا عرفانیه،آدم خوب با ادم عاشق فرق داره،عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم«« شعارشه،خیلی هم جذابه،جونشو میزاره پای رفاقت،رگشو بزنی خدا میریزه بیرون،از چشاش نور میاد،عاشقه به عبارتی
چرا باید کاری انجام ندم که بعدا افسوس بخورم،دوست دارم پس میکنم««شعارشه،باهمه میگرده کلی دوست داره،اونچیزی که خوشحالش میکنه براش اولویت داره حتی اگه یکی دیگه رو ناراحت کنه،دستاش همیشه گرم ادم خیرخاهیه
اولی عاشقه دومی خوب
یکی دیگه ام هست که فقط وجدان خودش مهمه براش کار خطا که هیچ کار معمولی هیجان انگیزم انجام نمیده که پاش از خط قرمزاس الکی که دور خودش کشیده بیرون نیاداینم یه ادم خوبه عاقله ادم خوب معمولی نیس
من چی ام؟هنوز احتمالا نیومدم تو قاعده ی ادم خوبا یا عاشقا یا عاقلا،از دور وایسادم دارم نگاه میکنم که کی برنده میشه که میبازه کی چون برنده اس خوشحاله کی چون بازنده اس یا تمام حالات موجود ،من ادم معمولی ام نیستم حتی ادمای معمولی خطا و ثواب براشون معنی نداره اندکی وجدان دارن و ترجیح میدن سرشون توکار خودشون باشه،من دلم سردرگمه قلبم مبهم میزنه و امواج مغزی پراکنده ای دارم در ضمن همیشه در حالت خواب رم هستم نشانه های افردگی هم ندارمو حالم در کل خوبه فقط مرددم که باید ادم خوبی باشم عاقل باشم عاشق باشه معمولی باشم یاچی اگه انتخاب نکنم که چی ام تا اخرش باید تاوان هیچی نبودنو بدم،رهشم که نخریدم درسم که نمیخونم پس دقیقا درچ وضعیتم هستم نمیدونم خودمم
  • رها