گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

لبخندش وطن است:)

پیام های کوتاه
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    پ.ن
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    های
بایگانی
آخرین نظرات

دوتا چیز گناه سختی ان

یکی نا امیدی یکی پشیمونی از کاری جز گناه...

شاید کلمه ای که از زبونت میاد بیرون واقعی باشه ولی نباید مثلا بهش بگی ولی به نظر من خدا میزاره تو بگی تا اشتباهشو بفهمه...


امروز جایی گنجی منتظر شماست شاید لبخندی گذرا باشد ویا یک پیروزی عظیم...مهم نیست.زندگی از معجزات کوچک و بزرگ ساخته شده....


میخوام برای زندگی اول بمیرم تا نمیرم هیچ چیز درست نمیشه....

مگه نمیگن قبل از مردن بمیرید؟!

مردن از امروز یک اتفاق تازه اس و معجزه

  • رها
یکی از قوانین نانوشته ی من که همین لحظه ثبت مشه اینکه که در مورد احساسات و تصمیمات با هیچکس حتی کسایی که اسمشون خانواده یا دوست یا هر چیز دیگه اس حرف نزن!!!البته اگه تو صورتم احساسم مشخص نشه :-)
  • رها
یکی دیگه از قوانین نانوشته که الان داره نوشته میشه اینکه با دور داشتن دوست صمیمی دو خط بکش با اینکه داشتن سطح توقع صفر از همه ی دوستان قبلا به تایید مجلس:-) رسیده بود.
  • رها

گاهی دلت که میگیرد .....

گاهی بغض که دلیلی برای باز شدن ندارد

گاهی....

بعضی وقت ها به خودم میگم کاش اصلن تهران نمی اومدم همون جا میموندم

درسته اینجا کنار خانواده ام هستم

اما....

یه حس قوی این وقت ها درون وول میخوره و همش سرزش که ای کاش دور بودی

کنار خانواده نبودن و دور بودن آدم بزرگ می کنه

دور بودن حس های جدید بوجود میاره.

و از این قبیل حرفای قشنگ 

که منو سرزش میکنن برای الان اینجا بودن!!!

حتی تر بعضی ها وقتا میگه این حس مشکوک داد هم میزنه

--------------------------


یک عدد پ.ن :وقتی حس بد نسبت به تمام دنیا داشتی خودتم جز دنیا حساب میشی!

  • رها

دل سپر انداخت

عقل حیران بیابان شد

دل رنگ باخت 

عقل یک رنگ شد

از ازل مخاصمه  ای بینشان نبود

تا عشق پدید آمد

هر کدامشان میخواستند

بیشتر خود نمایی کنند در برار این آفرینش عظیم الهی

هرکدامشان منتظر فرصتی بودنند تا بیشتر به کار آیند

عشق عجیب بود و لاوصف

عشق عطر حیا داشت 

غیرت خدا بود!

ابلیس آمد کار بالا گرفت

دل مردد ماند

عقل تصور اشتباه کرد 

و....

شکست !

و حقیقتی نمایان شد

دل فروریخت و گریست

و عقل توبه کرد

و عشق بر انسان نازل شد.


+ما عاقلانه فکر میکنیم و عاشقانه عمل

+هنر آن است که عکس تو بیفتد در آب     ماه در اب که همواره فرو ریختنیست

++د مورد پست قبل دوستانی که گفته بودن چقد مغروری و این حق به جانب حرف زدن درست نیست شاید حق با اوناست من زیاذی عصبی بود و زود حرفامو نوشتم

+++شما نظری در باره ی "ربط القلب فی شیخ الکبیر "دارید؟!



  • رها

یه کاغذ مچاله شده هیچ وقت مث اولش نمی شه

ولی اگه خیس بشه بعد اتو بشه خیلی سفت تر از قبل وای میسه حتی اگه مث روز اول قشنگ نباشه.


میگما قول که دیگه چیزای غم دار ننویسم 

چون بعدش پشیمون میشم 


الان این پست فقط محض عرض اندام است ولا غیر:)))

 


+خدا روشکر بخاطر همه چیز

+دوستای جدیدم حس خوبه ها حتی اگه اونقد تاثیر گذار بر روح ادمی نباشن و هین طور هم عقیده!!!

+البت بعضی دوستان انقد بامعرفتن که فراموش شدنی نیستن!

+ادما که فراموش میشن خودشون مبخان نه تو مگه نه؟!




از حال سیاسی این روز ها متنفرم اصلن حال انتقاد را هم میگیره از آدم.

  • رها
دورتر دورتر که میروم
شک میکنم
به من بودن به این دست خط ها به زیبا نوشتن ها به زیبا خواندن ها
دورتر دورتر که میروم تازه می فهمم که دشت گل های زرد مثل اینکه اینجاست
دشتی که تو در آن به ماه خیره بودی انگار اینجاست
ولی تپه ماه را مطمئنم که گم نکرده ام تپه ی ماه
را هر چند وقت یک بار 
رویش می ایستم
تپه ها اوج من است تپه ی ماه همان جاییست که تکه هایم را گم کردم مگر میشود دور شود حتی اگر هم 
دوتر برود باز برمیگردم حقم این است
در کنار تگه هایم بودن هر از گاهی
 .
.
.
امروز یاد بانو بانو گفتن هایت کردم یاد خط مرزی کشیدن هایت
حتی یاد تمام دست خط هایم همه شان را خواندم *غلط دیکته ای * پیدا نکردم 
حتی تر باید بگویم دلم هم تنگ است برای همه چیز
حتی تر تر هم اینکه *اسطوره گم*(با ساکن بخانید بدون کسره)شده ام اسطوره ام ناپدید شد
.
.
.

.

چه خاطراتی با تپه ی ماه و غزل هایم دارم چه تصاویری بود...
دلم را چه کنم
و قلبم را که هنوز گم است
کاش کودک باز هم به کلبه مرد باز میگشت تا شاید کلمه ای نوری آیه ای بیابد
دلتنگی دارد هوایم را خفه میکند

دل تنگ
دل کور
دل سیاه
دل خاکی
چه میدانم 
مثل عمارتی فروریخته ام......
 
+پ.ن:میدونم میدونم نه تو دیگه سر میزنی هر از گاهی و نه بهار و نه هیچکس دیگه
خاک گرفته اینجا رو
شاید نیاز به غبار روبی داره

+پ.ن2:یاد آن وقت ها که هر پ.ن مان یک اسمی داشت و یک مطلب خفن:)

+چشم هایم عادت کرده اند این روز ها آن وقت هایی که ادم ها بیدارند روی هم باشد و آن وقت ها که خواب بیدار بیدار
دست من نیست تقصیر چشمانم است و یا حتی مغزم و یا حتی تر قلبم که نیست و باز دارد درد میگیرد این روز ها

+گقتم قلبم یاد افتاد بگویم که بازی در نیاور 
مگر من مسخره توام قلب جان برو هر کاری دلت میخاهد با همان کسی بکن که پیش آنی 
نکند او میگوید چه کنی با من با زندگی ام با حالی که دیگر نیست جانی که ندارم
بگذار این روز های دور از تفکرات اضمحلال انگیز را شاد باشم
نه غم باشد اندورنم اما حال ندارم راستش:)))

+++قبل تر ها وقتی مینوشتم به امید خوانده شدن بود اما این روز ها به امید نخوانده شدن اینجا مورچه هم گذرش نمی افتد چه به پرنده!
++این تر های(فتحه دارد اشتباه نشود ها)  پشت هم را عاشقم من:)))
  • رها

من که هیچ!

شک نکن آسمان هم زمین میخورد!

یا درویش دروغ گوست که اینگونه به من گفت یا رساننده خبر از طرف درویش!

یا درویش دروغیست یا...یایی وجود ندارد مثلا باید بگویم یا خودش!

قلبم میزند وقتی یادچهره اش میفتم با آن ریش های انبوه بلند و سفید!

به هر حال خدا را شکر

کل روز هایمان شده تظاهر و باید ادامه پیدا کند

و کل شب هایمان شده یااشک ریختن و یا نت بودن و اینستا!

 

 از هفته ی دیگر که باید اسباب اثاثیه مان را حمع  کنیم و برویم

در آن وادی غربت هم که نه خبری از امکانات زندگی شهری وجود دارد 

نه خبری از آرامش درونی هنگام رد شدن ساده و معمولی از کنار افراد گذرا!

دل آشوب مند راضی به رضای خدای من سوت میزند و میگوید خیر همان است که °او°خواسته و مغز درمانده و پریشان معترضم فریاد میزند که ....

البته از آنجایی که فرمانده دل است مغز غلط میکند فریادبزند باید مادبانه حرفش را بگوید و برود همین!

حال اینکه چه میگوید رانویسنده سانسور میکند

چون برای اهالی معرفت بد است میگوید ان وقت عجب مغز درد مند کافریست!  

ولی خب خسته است الان از دوندگی ها و تنهایی ها چه میشود کرد

ان شاالله خدا برای همه یک قلب حریری و گل گلی و با مناسبت افراد و رنگ مورد نظرشان 

بفرستد تا همه معنی کنار آمدن با خواست الهی را بفهمند!آمین


کاش و °من اقصی المدینه رجل °را خدادبرای من تکرار میکردو° من المکرمین °ی میشدیم برای خود و صفا و سوتی!

یاعلی

  • رها

نه هر کس که خواست میفهد عشق چیست و نه هرکس که دم زد عاشق شد

اگر چشمی خواست دریابد آن نیست که دریابد و اگر قلبی خاست بپویند  نه آن است که رسیده

حکما قدم اول خواستن است اما نه کافیست ونه موجب دریافتن

آنکس که قبل از خواستن بیافریند انچه می خواهد را میتوند هم عاشق شود و هم دریابد و هم برسد

یقینا کسی هست که بیندیشد که مگر میشود قبل از خواستن بیافریند مگر میشود نخواست و اول عمل کرد

آری میشود °°ولیکن به خون جگر شود°°

حکما کسی که بخواهد دریابد قبل از خواستن درمی یابد 

اگر دریافتی برخیز و دورکعت نماز بگذار به شکرانه ی عبد بودنت!

نمازت واحب است نیت مستحب نکن که شکر خدا کاریست واجب و تو شکر فهمیدن کرده ای که اعظم شکر کردن هاست!


ولکن اکثرهم لا یعلمون!


یاعلی 

  • رها


درویش مصطفا هیچی نگفت.تبرزینش رو گرفت سمت رها و سر تکان داد و گفت

کسی گمشده حکما باید گم میشده که گمشده.ادمیزاد تا گم نشه خضر نبی رو نمیبینیه،حکما باید گم شد

دل تنهابنایی که تا نلرره محکم نمیشه این مال علی بود!دل تنها خانه ای که کبوتر هاش همیشه باید پرواز کنن نباید بشینند

بر بام و دانه بچینند

درویش مصطفا یا علی مددی گفت و از کنار جوب گذشت

دوباره برگشت گفت رها حکما باید تنها باشه یقینا گمشده هم باید رها باشه تا تنها باشه........

یاعلی مددی





**************

باشد ته نوشتی که درویش مصطفا مال قصه علیست و من هیچ درویش مصطفایی در قصه ام نیست

که کتابم دستش باشد قرار باشد اجرهای الحق را نشانم دهد و سر داد بکشد که اینان لات اند و عزا درشان بیاور!

درویش مصطفایی باید باشد یقینا که هر چند وقت یکبار چشم بدوزد در چشمانت و کریمی که لوطی گری هایت بفهمد

و بعد تو به او بگویی چیزی مه در آن حدی نیست رفاقت است!

ففرو الی الله

یاعلی

  • رها

امروز یه اخوندی می گفت

ادم عاشق کسیه که تا معشوقش بهش حرفی نزده بفهمه تو دلش چی میگذره بره اونو عمل کنه

رابطه ی ما و اماممون باید همین جوری باشه

منتظر اذن نباشیم خودمون اونقد بامعرفت و با بصیرت باشیم که بفهمیم تو دل اماممون چی میگذره بهش عمل کنیم کم نیاریم تا اخرش باشیم و وایسیم پاش......




*******


موج با تجربه صخره به دریا برگشت

کمترین فایده عشق پشیمانی ماست


یاعلی

  • رها
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۲
  • رها

0_o





!!!!!!!!

=(((((



؟؟؟؟؟

,gd lk odgd fdajv hc hdkh jgha ;vni f,nl 

o[hgj ld;al j, ]ahd lhlhk fhfhl k'hi ;kl



;ha id],rj 22 ovnhn kld h,ln!!!!

id],rj



ngl nvn ld;ki

rgfl il

svl il

;ha b,f al

shg nd'i ki?!!!!!

  • رها

تولد بود امروز

20 خرداد

تولدم مبارک باشه

تا الان که هیشکی بهم نگفته تبریک!!

خودمم به خانواده یاد اوری کردم اونم فق مامانم بهم گف مبارک باشه و بوسم کرد

بهار خانومم قبلا کادوشونو داده بودن دستشون درد نکنه لطف کردن وقت تشکر نیافتم هنوز

2روز تا کنکور....

از هیِت مجازی کتاب تشکر که تو این چن وقت که سر نزدم به یادمون بودمو سر میزدن!



خودم فق خودمو دوس دارم!


*****************

بعضی وقتا باید سرتو بندازی پایینو اروم گریه کنی

بعضی وقتاهم باید باید هه ی ادمای روی زمین قهر کنی

بعضی وقتا باید دراتاقو ببندی و خودتو به نشنیدن بزنیو یه روز اونجا باشی!

بعضی وقتاهم باید تنهایی قران بهونی تنهایی زیر لب برای خودت روضه بخونی

اصلن تنهایی همیشه تنهایی!

حس خوب توش نداره ؟!

حس خوب تنهابودن!!!!

*****

اینقد استرس دارم که حتی نمیتونم گریه کنم!!!!

قبلنا قابلیتام بیشتر بودن:)


  • رها
آدمای بزرگی که اطرافمونن و نگاهمونم نمی کنن و 
اگرم پاپیچشون بشیم خودشون یه جوری بات رفتار می کنن که خودت سرتو بندازی پایین و بری....
همون آدمایی که معتقدن استاد خودش باید شاگردشو پیدا کنه
همونایی که  فک میکنن اگه یه آدمی مشتاق فهمیدن باشه
نباید بش بگن چون مث یه مایتابه ی داغه که توش آب سرد میریزن ممکنه به خود آدم اسیب برسونه!
همونایی که تا ازشون سوال میکنی میگن تو فعلا فقط باید دکتر شی
آدمایی که حرفاشون واسه ما آدمایی که مث چوب خشکیم و موقع رقص برنمی تابیم
رو.....(بالاخره:))))
دیگه نمی تونم نگاه کنم
تحمل حجم سنگین ترجمه ی چشماشونو ندارم دیگه
خسته شدم همین!
از همه ی آدم خوباخسته شدم
از همه شووووووووووون
همه شون خودخواهن به خودشون میفکرن فق!



حال ندارم
حوصله ی خودمو دیگه ندارم
همین!
حوصله ی خودمو دیگه ندارم..............

  • رها
دارم میبینم
جن وقته
ادم خوبا هی کم تر میشن
اگرم هستن کم رنگ تر میشن
از ما آدم بدا دور تر میشن
هی فق به فکر خودشونن
نمی دونم والا
شایدم اونا حق دارن
اگه بیان پیش ما سیاهی ما اونا رو میگیره


+یه تلنگر خیلی خفیف به بهار خانم که تا میرم پیشش میگه اگه میخای برو
اینجوری که میگه اگه ادم خوشم بخاد واسه میره!والا

+
*خدا میگه تو روز قیامت خذالکتاب اقرا کفی بنفسک خودت کتالتو بخون خودت بخونی کافیه!حتی خودش نگاهم نمی کنه حتی...
خدا خیلی بزرگه و ما فقط گیر دادیم به ببخشش به ستار العیوب بودش....
بعد خود خدا تو قیامت از آدم نمیخاد حرف بزنه !ادم با چشاش به خدا همه چی رو میگه چقد خوبه قیامت
بالاخره چشات ترحمه میشن همون جوری که هس....
اینقد خوبه قیامت و مرگ و ما همش ازش فرار میکنیم
*دعااااااااااااااا فردا گزینه دو دارم 


+++درسم مهمه چون جهاد من الان اینه!قابل توجهی اونای که میگن اینقد بخاطر نمره ها و درصدات جوش نخور!






دلم حاجی میخاد
فکه میخاد
اون شنا رو
دلم طلاییه میخاد
دلم میخاد یه بار دیگه یه خمپاره از زیر خاک در بیارم و اون خادما دعوام کنن
دلم پلاک میخاد و چفیه مشکی

دلم حسینیه حاجی رو میخاد
دلم خیلی چیزای دیگه رو میخاد که نه کلمه ها طاقت نوشتن دارن نه جمله ها طاقت گفتن


چن تا شعر خفنم گفتم
واسه هرکی درخاست کنه میخونم:)

یا علی
  • رها
از ته ته چشام 
خود خود چشمام
بدم میاد .اه
دلم نمیخاد
دلم نمیخاد
دلم نمیخاد باهاشون باشم
باهاشون را بیام
باهاشون حرف بزنم
باهاشون بخندم
مث اونا نگا کنم
کلمه هامم شده مث اونا
مدل فک کردم حتی
آخه یه آدم چقد تاثیر پذیر....
دلم میخاد کنارم بهار بشینه نه ریحانه
دلم میخاد حالا که انقد الکی رنگ وارنگ میشم
خوش رنگ بشم هم رنگ .....
*دستشو گذاشت رو قلبم
 الان زندگی نباتی دارم
بهتر از مرده بودنه  جورایی الان زنده ام
*چشامو میبندم چون بدم میاد ازشون 

فهمید
اون فهمیدن عذابم میده بیشتر از نگاه کردنه!!!
واسه همین از چشام بدم میاد دیگه....
کاشکی میشد اون دوروزو از زندگیم حذف کنم
اون دو روزی که ععععععق
اه 
حالم داره بد میشه
عذااااابم میده اون دوروز تو زندگی
عذاااااب
فک کنم از عذاب جهنم این بیشتر داره منو میسوزونه
کاش میشد یه میله ی داغ بکنم تو چشام بعد دربیارم 
چقد لذت داره!!!
از چشام متنفرم
منتفررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم
عذااااااااااب دارم میکشممممممممممممممممممممممممممممممممم
اههههههههههههههههه
کاش اون دو روزو از تو خاطرم ریموو میکردن

از چشام بدم میاد
عذابم میدن
قهر
از الان قرم با اونی که باید
چشام عذابم میدن
تا حالا نشده چون از چشاتون بدتوون میاد الکی یکی دو ساعت نگاه نکنید
و انگشتتونو فشار بدین تو چشاتون
وبعد هم بفهمین چون استیگماتین این فشار چشاتو بدتر میکنه
و اصلن هم به اینکه چشاتون ضعیفه توجه نکنید
و چون از چشاتون بدتون میاد اینقد عینک نزدید تا ضعیف تر شن!!!!

















































عذاب دارم میکشم
کاش
می اومد دستاشو میذاشت رو چشااام میگفت حله
خوب شدی
پاک شدن
مث همون اول
مث اون اون که وقتی نگاه میکردی میتونستی ذوبش کنی!!!
الانم دوباره حالشون خوبه
کاش فقط یه لحظه 
دستاشو میذاشت رو چشام
..............
.......
.......
.....
از چشمای حاجی خجالت میکشم
نمی تونم بش نگاه کنم:(((((((
  • رها
حست میکنم این روزها
بی بهانه حتی
***گم شدن کاش آخر قصه ی
من بود
ولی انگار نه
در این بی بازار
پیداتر از همه ام
*****شهری که مردمش قصه و غصه ی تورا
هر شب باهم زمزمه میکنند
شهری که مردمش بر روی تک تک زخم
پاهای برهنه ات مرحم میگزارند
شهر قصه ها را میگویم آری
زیاد دور نیست 
به اندازه ی بک شب تا صبح
نفس نکشیدن فاصله است
***گمشده ی شهرتان که من باشم 
امان از تمام پیدا ها 
***نه !
قلبم را
سپرده ام به قاصدی که برساند
به دستان صاحبش
آری قلبی مرا نیست اکنون!
  • رها


  • رها

یه سری آدمای مذکور وقتی میان جلو چشمای آدم

یه هو میشن دو دسته

اونایی که وقتی میری تو فکر و سرتو میاری بالا میترسی ازشون

(چون تو الان از یه دنیای دیگه اومدی توانایی مقابله با صورت این جور آدمارو نداری دیگه!)

اونایی که وقتی سرتو میاری بالا خیالت راحت میشه که دارن نگات میکنن!

و چقد حداقلی اند این دسته ی دوم و نایافتنی !!!

الان که تو مقطع از زندگی هستم که به دسته ی دوم نیاز مبرم دارم و لی اونایی که باید باشن نیستن!

دسته ی اول اینقد زیادن که دسته ی دومم از کارای خوبشون پشیمون میکنن!اگه اون یه درصد باشن البته!

هیییییییییی

دلمممممممممممم فقط میخام همینجوری بچه بمونم

همین جوری

صفوی مث کودکان حداکثر ۱۰ ساله بام برخودکنه!

یکتا لپمو مث ۵ساله ها بکشه!

یارمحمدی تیکه بندازه و من مث بچه ها فقط نیگاش کنم و قرمز شم!

وقتی با فخری حرف میزنم هی پامو تکون بدمو صدام بلرزه!

از متین بترسم!سرکلاس اسدیان بخوابم یا سرمو بزارم رومیز بعدم هر دفه بگه شما حالتون بهتر شد؟؟!!!!

بهار مث مامانا از دور مواظبم باشه!

اصلنم مهم نیس که...

هیچی کلا مهم نیس!

درضمن اون عکسی که ریحانه انداخته ازمونو خیلیییییی دوس دارم خیلی ....


اینم منم تو این روزا....

  • رها