Dreams

علوم پایه جان شل کن با هم بریم خدا یعنی واقعا فق ۱۵ روز مونده
شیون کنان به سوی کتابای سیب سبز باید پرواز کنم

Loading

امیدوارم تو قسمت لودینگ زندگیم باشم!نه تو قسمتای نزدیک گیم اور
خدایا کمکم کننننننن داره با این علوم پایه کوفتی بهم سخت میگذره
یکم برکت بهم بده فقط یه کم واسه خدا بودن انقدر سخت نیس که بدون چشم داشت ببخشه،پس چرا ...
اوکی بای

احمق بودن؟اختلال شخصیت دو قطبی؟؟

الان انقدر حالم خوبه همه حسای بد به هیچ جامم نیس که احساس میکنم دوقطبی ام الان در حالت یوفوریا قرار دارم دقیقا با love your self جاستین میخام همه رو زخمی کنم اصن
البته شاید اینکه صبح زود بیدار شدم و ورزش کردم هم بی تاثیر نباشه بلاخره هورمونا تصمیم میگرن که ریختی باشه حسامون(بنده یک عدد بیو نگر هستم )
همین دیگه خدا بخیر بگذرونه احوالات و علوم پایه ی پزشکی شهریور۹۷ رو ان شاالله!!! تهرانِ خراب شده رو دوست و این هوای پر باد امروز رو دوست تر!

کاش هیچ وقت ندیده بودمت

هنوزم وقتی یادت میوفتم قلبم فشرده میشه،توقع زیادی ازت داشتم اخه زیادی خوب بودی،کاش هیچ وقت ندیده بودمت که الان بخاطر از دست دادنت هر دفعه قلبم فشرده بشه!
پ.ن:حقیقت ماجرا همینه توی اون دوران مزخرف که مثل زهر بود من حالم بد بود!همه ی ادما دوستا و حسای خوبشونو از دوران نوجونی دارن و من!هر دفعه باید انقد داد بزنم و چشمامو فشار بدم تا اون موقع ها دیت از سرم بردارن!
الانم هیچی دوست ندارم مثل اون موقع ها خیلی تنهام فقط فرقش اینکه یکی مث تو نیست که بیخیالم بشه یکی مث تو دیگه نیست که حرف نزنه و نادیده ام بگیره!فرقش همینه!
دلم نمیخاست این احساس رو داشته باشم فکر میکردم وقتی بیست و یک سالم بشه دیگه بزرگ شدم و قرار نیست مثل اون موقع ها زندگی کنم و خاطراتش یادم باشه!ولی مث اینکه هیچ وقت هیچی عوض نمیشه!
دلم برات شده!کاش هیچ وقت نمیدیدمت!کاش مثل فیلما بهترین دوستم میموندی و درکم میکردی!کاش یه مدل دیگه زندگی میکردم