گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

لبخندش وطن است:)

پیام های کوتاه
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    پ.ن
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    های
بایگانی
آخرین نظرات

۷ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

احتمالا این مدلیه که هر چقدر بزرگتر میشیم حتی با آدمایی که متنفریم ازشون راحت تر کنار میایم ،دیگه آدمایی فقط دلمون شکوندن یا بدرفتاری کردن باهامون که آسون ترن
  • رها
یه چیزی که کاملا نمیفهممش اینکه چرا همه میگن گذشته مهم نیست و اینا!اون جاهایی که چشات درد گرفتن به قلبت خون نرسیده و حتی به مغزت:/ اون جاهایی که سوتی دادی و هنوز داری تقاص پس میدی واسش اون موقع هایی که احساسات اشتباه داشتی الان بخاطرش عذاب وجدان اون موقع هایی هیچ موقع فراموشت نمیشن همه اشون مهم ان ، همه اشون باعث میشن که من دیگه از فلان خیابون رد نشم باعث میشن به آدما فلان شکل اعتماد نکنم از فلان اسم بدم بیاد فلان رفتار شایسه بنظر تظاهر بیاد و یا حتی در مورد خودم وقتی فلان سوتی دادم همه منو با اون یادشونه مگه غیر اینه؟؟؟مگه غیر اینکه خاطرات پاک نمیشن تموم نمیشن و فراموش نمشن!یه بار به یه ادم بی محلی میکنی و تا سال ها یادش میمونه یه روز بین همه ی بیست هایی که گرفتی یه دونه ۱۱میگیری و همه یادشون میمونه یه روز بین تمام مسابقه هایی که دادی و برنده شدی میخوری زمین و میبازی و همه یادشون میمونه یه روز به دوستت یعنی اونی که مثلا دوستته یه حرف اشتباه میزنی و شایعه میشه و همه یادشون میمونه همه همیشه یادشون میمونه ،چیزای اشتباهو بیشتر پس چرا همه اصرار دارن که مهم نیست؟
گذشته بنظرم حتی بیشتر از نصف شخصیت ما رو میسازه اون چیزی که اهمیت داره اینده نیس اینده هموز شکل نگرفته گذشته هم درسته که از بین رفته ولی تموم اثراتش باقیه
.
پ.نون شاید بخام در روز یک عالمه پست بزارم میخام خاطراتمو با جزییات بنویسم میترسم یه روز پیر شم با تصادف کنم و همه اشون یادم بره نمیتونم تو درفترچه خاطرات بنویسم اینجا بهترین جاست جاست:))
  • رها
وقتی بچه بودم تو خونه ما یه سوپرمن زندگی میکرد،یه چیزی تو مایه های مردعنکبوتی که میتونست هر چیز خرابی رو تعمیر کنه،هر وقت مشکلی پیش میومد اون یه دفعه ظاهر میشد و حلش میکرد،هیچ وقت اشتباه نمیکرد و ضعفشو نشون نمیداد،اما وقتی بزرگتر شدم واقعیتو فهمیدم،سوپر منِ من یه آدم معمولی بود که خود واقعیشو مخفی کرده بود،هیچ کس نمیدونه باباها چقدر تو دلشون ناراحتی و ترس و نا امیدی و غصه رو قایم کردن،ولی دلیل مخفی کردن همت این احساسات اینکه میخوان از کسایی دوسشون دارن محاظت کنن،اخه اونا پناه خانواده ان،که به انوان پدر بهشون تکیه میکنن.
  • رها
با اینکه بعضی وقتا خانواده بیشتر از بقیه اذیتت میکنن اما چه اهمیتی داره؟اخرش اون چیزی که تو سخییا به کارت میاد هوش نیست کسیه که دستتو بگیره و نذاره بری، و اون کسی نیست جز خانواده،حتی قهرماناهم وقتی از همه دنیا خسته میشن برمیگردن به اغوش خانواده ،گاهی وقتا خونه باعث میشه اذیت بشی،گاهی وقتا زخما تورو اذیت میکنن،گاهی وقتا هم خانواده باعث رنجشت میشن اما اونی که تا خر وایمیسه و ازت حمایت میکنه خانواده اس
  • رها
#loveyourself
معنی واقعی زندگی!خودتو دوست داشته باش!مگه قرار نبود برای شناخت خدا اول خودمونو بشناسیم اینم مث همونه!البته خدا بیشتر مارو دوست داره!
پ.نون:الان ناراحتم :(((مطمئنن چند وقت دیگه که اینو میخونم یادم نمیاد جرا ناراحت بودم پس نمیگمش تا یادم بره!من خیلی راحت همه جی یادم میره دوس داشتم دوس نداشتنام فک منم اینم بخاطر اینکه خودمو خیلی دوس دارم نمیخام بخاطرشون اذیت شم!!!
نامجون! پسرم !حرفات تو یونیسف خیلیییی خوب بودن این روزا هروقت حسای بد میان سراغم گوششون میدم!
الان که دارم اینارو مینویسم اشک تو چشام حلقه زده چون که احساس میکنم توی جریان اب خیلی شدیدم و مرتب به یک عالمه صخره و سنگ تنه یدرخت میخورم پرت میشم اینور و اونور،همینقدر درد ناک همینقدر طولانی همینقدر خسته کننده همینقدر اسیب پذیر،نمیدونم زندگی همینه. یا. قراره بعدا با ارامش صبر کنم تا جای کبودیا و کوفتگی های سفرم بره،من از ادما خسته ام دلم میخاد یه جزیره وجود داشت و چند روز تنهایی اونجا میگشتم مثلا برای ریکاوری!ولی البته زندگی همینه تا اخرش همین باقی میمونه و نمیشه تغییرش و این خود منم که باید یه راهی برای خوشحال بودن هدف داشتن و خودم بودن پیدا کنم
  • رها
اگه شاد بودن اسون گرفتن زندگی مسخره بازی برای فراموش کردن سختیا و خندوندن بقیه بی عقلیه،من خیلی بی عقلم،دلیل نمیشه چون همیشه میخندم ناراحت نشم از کسی دلیل نمیشه چون زود فراموش میکنم بدیای بقیه رو ساده باشم :/اشک ادمارو بخاطر خوب بودنشون بخاطر تلاش برای شاد بودنشون در نیارید
  • رها
پناه میبرم از تمام حسای بد به موزیک و فیلم و کتاب
پناه میبرم از چشما به عینک نزدن:/
پناه میبرم از حرفا فرار
حسای بد چقد واضح و یهویی ان
من نباید اشتباهمو تکرار کنم
راستیییی چقد صحبتتی RM توی یونیسف خوب بوووووود:)))پسرم خیلی خوب حرف زدی تو بهترینی:)))واقعا حرفاش کلی حس خوب بهم داد:)))احساس کردم چقد این ادم خود منه :) چقد حرفاش شبیه چیزایی که حس میکنم و میخام و تجربه کردم:))
  • رها