آخرش
پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۵۰ ب.ظ
ته این نوشته ها، سرمو میگیرم بالا و به خاطر خودم، چشم توو چشم ِ همه دنیا گریه میکنم.
از دست دادن،ترک کردن دوست داشتن ها،درجا زدن،ترسیدن،نفهمیدن،خواستن،همه اشون برای منن البته نه منِ الان،من الان فقط خسته اس،دلم گریه کردن چایی داغ ۱۲ ساعت خوابیدن درس نخوندن وقت گذرون و بی وقفه قدم زدن میخاد.
الان بیشتر با خانواده وقت میگذرونم پیش دوستام شاد ترم و همه چیزای قدیمو فراموش کردم،پوسته ی امروزم با دو سال قبل فرق داره،قشنگ تره:)حتی تو نوشته هامم معلومه ک بهتره :)
پ.نون:پستای احساسی و انرژی منفی همیشه به درد لای جرز دیوار میخورن!ترحیج میدم که از روتینا و اتفاقا بنویسم
از دست دادن،ترک کردن دوست داشتن ها،درجا زدن،ترسیدن،نفهمیدن،خواستن،همه اشون برای منن البته نه منِ الان،من الان فقط خسته اس،دلم گریه کردن چایی داغ ۱۲ ساعت خوابیدن درس نخوندن وقت گذرون و بی وقفه قدم زدن میخاد.
الان بیشتر با خانواده وقت میگذرونم پیش دوستام شاد ترم و همه چیزای قدیمو فراموش کردم،پوسته ی امروزم با دو سال قبل فرق داره،قشنگ تره:)حتی تو نوشته هامم معلومه ک بهتره :)
پ.نون:پستای احساسی و انرژی منفی همیشه به درد لای جرز دیوار میخورن!ترحیج میدم که از روتینا و اتفاقا بنویسم
- ۹۸/۰۲/۱۹