چندتا دلیل ک ازواج رو بنظرم ترسناک میکنه
از نظر بنده اس البته اینا
۱-مانع پیشرفت آدم تو کار و تحصیل میشه:آدمای کمی هستن که با وجود شوهر و بچه توی کار و تحصیلشون موفقن باید اینو حداقل تو جامعه ی خودمون بپذیریم،منم بدم نمیاد هم مادر و همسر و دکتر موفقی باهم باشم ولی چند درصد آدمایی که میشناسین بعد از ازواج تونستن تو کارایی که دوست دارن موفق بشن؟خیلی کمن،حداقل اونایی که دور و بر منن
۲-خانواده شوهر:شاید باورتون نشه ولی توی همه ی دنیا این مورد واقعا ترسناکه ، ادمایی که خودشونو ملاک و سرپرست پسرشون یا برادرشونو میبینن و توی خیلی از موارد دخالت میکنن و قضاوت میکنن (برعکسشم هست) بنظرم روبرو شدن با آدمایی می خوان زندگی تو رو(فکر میکنن پسرشونو) کنترل و قضاوت کنن خیلی ترسناکه
۳-بچه دار شدن : میگمکه فرض کنیم با وجود شوهر ادم بتونه به موفقیتش ادامه بده ولی با وجود بچه احتمالش به زیر پنج درصد میرسه چون حس مادری انقدر قویه که ادم حاضره از همه چی بگذره و خودشو وقف بچه اش کنه شاید شیرین و قشنگ بنظر بیاد ولی واسه ادمایی که تا یه جاهایی از زندگیشونو عاشق کارشون بودن باعث افت و افسردگی میشه و نیاز خیلی بالایی به حمایت همسر داره ولی از اونجایی که مردا ذات نیازمند یکی هستن که مث مامانشون بهشون برسه و علاوه بر اون همسرشون هم باشه این کار واقعا سخت و طاقت فرسا به حساب میاد
۴-ترس از شکست: شاید دومین دلیل بزرگ من باشه چه طور باید به یکی اعتماد کنم ؟سوال خیلی سختیه!اگر تمام موارد تفاهم و مالی رو بذاریم کنار اعتماد به آدمی که عوض میشه سخته حقیقت رو بخام بگم تو دنیای اطرافتون هم نگاه کنید زن های وفا دار بیشترن ومردای خیانت کار هم ،دنیای بعد از طلاق هم حتی ترسناک تر از دنیای در حین طلاقه بدترین قسمتش هم نگاه مردمه که فکر میکنن شکست خوردی در صورتی که ادما طلاق میگیرن تا شاد تر و با ارامش بیشتر زندگی کنن هرچند طلاق مثل خراب کردن یک شهر ویران گره واقعا چیز بدیه
۵-ترس از عدموجود عشق:چند درصدو میشناسین که عاشق هم بودن و ازدواج کردن ؟چند درصد ادمایی که دوست بودن بعد ازدواج کردن موفق بودن؟ بازم درصد ادمای دور من تو این موارد خیلی پایینه ! درسته که استثنا همیشه وجود داره و خیلی هستن که با خوشحالی و عشق فراوان زندگی میکنن ولی من میخام از عوض شدن احساسات حرف بزنم خیلی از ادمای دوروبرمون بخاطر حس وفاداری هنوز باهم زندگی میکنن خیلی ها هم وابستگی ، درسته که عشق بوجود میاد ولی چقدر ادامه پیدا میکنه ؟میدونم که تو زندگی ممکنه لحضه هایی وجود داشته باشه که پر از عشق باشن یا لحضه هایی که پر از نفرتن ولی درصدشون خیلی مهمه،درصد کدوم بیشتره؟هردوظرف تعیین کننده ان و به یک طرف بستگی نداره، دونفرو میشناسم که با اینکه خیلی عاشق همن از هم طلاق گرفتن چرا چون مرد همیشه طرف زنش نبوده دلیل مسخره ای بنظر میاد ؟ خیر اینکه ادما به یک نفر نیاز دارن که تو همه ی لحضه ها کنارشون باشه و طرفدارشون و پشتشون خیلی مهمه !خیلیا با وجود احساس زیاد نمیتونن عاشق های خوبی هم باشن چون عاشق بودن فقط اون حس نیست به خیلی چیزای دیگه هم بستگی داره اون چیزی که ترسناکه اینکه اون ادمی که من انتخاب میکنم تا باش ازدواج کنم چند درصد پشت من میمونه تو همه ی لحضه ها ؟همه مون میدونیم اوایل ازدواج احساسات قویه من دارم برای پنجاه سال بعدش حرف میزنم !اون زنه ومرده که گفتم با دوتا بچه و در دهه چهل سالگی طلاق گرفتن وجالبیش اینجاس که مرده تازه بعد از طلاق به این نتیجه رسیده که تو زندگی مشترک به اندازه کافی پشت زنش نبوده! راسشو بخاین من فکر میکنم خیلی از ادما اینطورین بعداز طوفان تازه میفهمن همه چی خراب شده
۶-عدم ارضای جن.سی: متاسفم که راحت صحبت میکنم ،این مورد بیشتر مال اقایونه و دلیل بیشتر خیانتا و جدایی ها ۹۰٪ خانوما تو این مورد حیا میکنن کوتاه میان و بخاطر ترس ،وفاداری ،خجالت ،حفاظت از خانواده ازش میگذرن البته اینکه خانوما کنترل نیاز جنسی براشون راحت تره هم میتونه از عواملش باشه،مردایی که قبل از ازدواج س.کس رو تجربه میکنن وقتی با یک زنی که تجربه ای نداره ازواج میکنن دچار سردی توی روابطشون میشن والبته با جامعه ای روبه رو هستیم که پسرا هر غلطی دلشون میخاد میکنن و میخان با دختر افتاب مهتاب ندیده ازواج کنن:/ سک.س چیز مهمیه توی ازدواج ،اگر مهم نبود اینهمه طلاق و خیانت بخاطر فقط۱۱دقیقه احساس رضایت جنسی وجود نداشت:/
۷-ترس از ازواج با مرد شکاک ،خسیس ، و اختلال روانی:برعکسم وجود داره ولی باید قبول کنیم و که ضربه زن ها توی روابط خیلی سنگین تر از چیزیه که به مردا وارد میشه،چند درصد مردا تو روابطشون کتک میخورن؟چند درصد بخاطر زنشون از کار و دوستاشون و بعضی وقتا خانواده جدا میشن ؟ اگر فکر کنیم خشونت خانگی و اسیب روانی برای زنها همیشه بیشتره
۸-دروغ بودن قول ها و صحبت های قبل از ازدواج و اوایل زندگی: جک های خیلی زیادی در مورد شغل مردا که تو خاستگاری یه چیزی میگن و تو واقعیت چیز دیگه ای وجود داره و همه شنیدیم شون ولی فقط دروغ بودن یا پنهان کاری نیست ! اینکه مثلا مردی با زن به تفاهم میرسن که زن میتونه بعد از ازدواج ازادی های خودشو در رابطه با تحصیل کار روابط دوستانه و خانوادگی امور مالی داشته باشه اما بعد از ازدواج میبینه که خبری ازشون نیست،دنیای ترسناکیه نه؟؟
فعلا همینا یادم بود،میدونم خواننده زیادی تو وبم ندارم اما امیدوارم نظرتون رو بهم بگید:)
- ۳ نظر
- ۲۹ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۵۲