دیالوگ
سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۰۵ ب.ظ
وقتی بچه بودم تو خونه ما یه سوپرمن زندگی میکرد،یه چیزی تو مایه های مردعنکبوتی که میتونست هر چیز خرابی رو تعمیر کنه،هر وقت مشکلی پیش میومد اون یه دفعه ظاهر میشد و حلش میکرد،هیچ وقت اشتباه نمیکرد و ضعفشو نشون نمیداد،اما وقتی بزرگتر شدم واقعیتو فهمیدم،سوپر منِ من یه آدم معمولی بود که خود واقعیشو مخفی کرده بود،هیچ کس نمیدونه باباها چقدر تو دلشون ناراحتی و ترس و نا امیدی و غصه رو قایم کردن،ولی دلیل مخفی کردن همت این احساسات اینکه میخوان از کسایی دوسشون دارن محاظت کنن،اخه اونا پناه خانواده ان،که به انوان پدر بهشون تکیه میکنن.
- ۹۷/۰۷/۱۷