می فرمود

جونم بگه براتون که میفرمود به قصه های درد اور و خجالت اور مردم که تو مترو برا هم دیگه تعریف میکنن گوش نکن!شاید بلند میگن که هم بشنوی شایدم اروم شایدم کلا حواسشون نیست در هر سه صورت گوش نکن!

پ.نون خجالت آور:یکی از بچه های دبیرستان که دندون میخونه دیروز با من کتابخونه بود همیشه خودشو برا میگرفت تا جایی که یادمه از بالا بهم نگاه میکرد در تمام مدتی که همکلاسی بودیم، وحتی بعد از اون، دیروزم که دیدمش ذل (زل؟) زد توی چشمم میخاستم سلام کنم که مث این از دماغ فیل افتاده رفت!!! منم مث خودش رفتار کردم دیگه بهش محل ندادم!حتی چندبارم اومد کنار ! اینکه ادم چقدددددر میتونه چندش باشه و حال بهم خجالت اوره نمیدونم چطوری روشون میشه خودشونو بهتر از بقیه بدونن در صورتی که فکر میکنن مذهبی هم هستن مگه این تفاخر یه صفت مزموم نیست؟؟مگه این رفتار بچه گونه مسخره و دور از شان(چه منبری میرم^__^) نیست؟واقعا حالم ازشون بهم میخوره!از همه اشون! چن وقت پیس یه جمله تو چنلم نوشتم :چرا بعضی وقتا ادم بده ی قصه نباشیم که اون مثلا !!!!خوبا یادشون بیوفته کجای کارن،و تاکید میکنم اون مثلا خوبا خود خوب پندارا خود بهتر پندارا خود شاخ پندارااااااااااا