همین!
جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ب.ظ
آدمای بزرگی که اطرافمونن و نگاهمونم نمی کنن و
اگرم پاپیچشون بشیم خودشون یه جوری بات رفتار می کنن که خودت سرتو بندازی پایین و بری....
همون آدمایی که معتقدن استاد خودش باید شاگردشو پیدا کنه
همونایی که فک میکنن اگه یه آدمی مشتاق فهمیدن باشه
نباید بش بگن چون مث یه مایتابه ی داغه که توش آب سرد میریزن ممکنه به خود آدم اسیب برسونه!
همونایی که تا ازشون سوال میکنی میگن تو فعلا فقط باید دکتر شی
آدمایی که حرفاشون واسه ما آدمایی که مث چوب خشکیم و موقع رقص برنمی تابیم
رو.....(بالاخره:))))
دیگه نمی تونم نگاه کنم
تحمل حجم سنگین ترجمه ی چشماشونو ندارم دیگه
خسته شدم همین!
از همه ی آدم خوباخسته شدم
از همه شووووووووووون
همه شون خودخواهن به خودشون میفکرن فق!
حال ندارم
حوصله ی خودمو دیگه ندارم
همین!
حوصله ی خودمو دیگه ندارم..............
- ۹۳/۱۱/۲۴
همیشه ریسه زرورق های طلایی و خش خش هم آوایشان بوده است با چشمک زدن های به نوبه مهتابی های رنگارنگ...
با صدای کل و هل و دست و هزاران گل محمدی نسب...
با زمزمه یابن الحسن..با آن بیا بیای غریب و پربغض...
همه اش مباهات ماست به بودن زیر تابش های از پشت ابر او...
ولی امسال
بگذار جوری دیگری هم باشد این میان...
مثلا
کنج مسجد گنبد فیروزش بنشینی..هی شیرینی تعارف شده ی نذری برداری..هی صلوات حواله قد و بالایش کنی و لابلای انگشتانت معرفتش را ورق بزنی...
امسال با کتابی از مهدی(علیه السلام) شعبان را به منزل نیمه اش برسان...
دعوتید به هفت کتاب مهدوی
اسامی کتاب ها :
قیام و انقلاب مهدی (عج)
مکیال المکارم
دادگستر جهان
استراژی انتظار
از اینجا تا دولت کریمه
معرفت امام زمان (عج) و تکلیف منتظران
فرهنگ الفبایی مهدویت - موعودنامه