My turn to cry without any another means 😊
از خاطره ها و حسام و روزمره دانشگاهم بنویسم؟؟؟شاید نوشتم کسی که نمیخونه خودمم و خودمم و این حس خوبیه😍🙈😶
راستی یاد چندتا شعر افتادم یکیاون که مرا سریت با تو که گر خلق روزگار یکی اون که دوتا پنجره بودن تودیواررر اههه ولش کن بیخیال
دلمتنگیده چقد واسه حسای خوبم چرررررا اخه من اینشکلی شدم چرا مثل قبل روهمه چی چشم نمیپوشم و بیخیال نمیشم بشینم درسمو بخونم مثلن علومپایه دارم:/بخاطر کنکور از خیلی چیزا گذشتم و الان افسوسشو میخورم عایا باید بخاط علوم باز هم همین کارو کنم و بعد همپر انترنی و بعد هم فلان بیسار تا اخر هفت سال و بعدم که تخصص و کلن زندگیمو فقط درس بخونم تا پیشرفت کنم؟؟؟؟؟؟؟باید حسامو چیزایی که دوس دارم یا عوض کنم یا سرکوب دارم یا مخفی کنم با دورشم ازشون؟؟؟چرا اتفاق جذاب نمیوفته؟دلم واقعا میخاد یه چیزی تو زندگیم بشه که تکراری نباشه و دوس داشتنی باشه🤔😒
چرا کسی اصلن دلش واسه من واقعی تنگنمیشه😒البته تکراری این اتفاق من هیچوقت دوستی نداشتمواقعا هیچ وقت. میتونید بخاطر این واسم غصه بخورید که چدختر نچسب؟لوس؟مغرور؟نمیدونم واقعا چرا من نباید هیچوقت تو زندگیم دوست صمیمی داشته باشم😑یه مدت تو قنوت نمازم دعا میکردمخدا بهم یه دوست بده در این حد😶 بقول مهسا یه دوستی که دوستیش واقعی باشه تو دوستیش دیوونه باشه:/الان که با مهسا بیشتر دوست شدم از اونور ورمز هی داره اذیت میکنه چون از مهسا خوشش نمیاد :/مهسام بخاطر رفتارای ورمز ناراحته:/و در کل همه چی قاطیه:/لیلا هم بخاطر مهسا ناراحته میگه باهاش راحت نیستم:/این است زندگی دوستانه من:/درس هم باید بگم واقعا تعطیل میخام تازه تو عید شروع کنم به درس خوندن:/و چقد این پستم پوکر شد:/😂
داشتم پستای قبلی رومیخونم کلی غلط املایی یافتم😁🙈البته که مهم نیست خودم میفهمم منظورمو😁😬
- ۹۶/۱۲/۲۲
:))
چه خوووووووووب...
آرره...پس قرار باریم بعد عید ایشاالله