آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد!
پ.نون:بکوبیم از نو بسازیم؟یا بازسازی کنیم این خودمونو؟؟؟کدوم بیشتر جواب میده؟سخته زنده بودن با یه روح نصف مال خدا نصف مال خودم:)))جدی!!!بکوبیم از نو بسازیم=)
- ۰ نظر
- ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۲۷
روز اخر قبل از عید
رفتیم بلاخره بیروپ و دور دور پل طبیعت:/چیه جای تکراریه به نظرتون!؟؟؟قابل توجه اینکه من تا حالا نرفته بودم:/اولین بارم بود:/رستوراناش بینهایت مسخره بودن:/از یکیشون که مثلن خوب بودن غذا گرفتیم که واقعا بد مزه بود ولییییی کلا خوش گذشت کلی هم عکس انداخیت همین😁
حس دیگه نداشتم فقط هنوزم میترسم از مهسا :/پیشش خیلی خودمم ولی بازم معذبم با اینکه خیلی دختر خوبیه نوشتن این چیزا مهم نیس
اممممممممم
تصمیم گرفتم دوباره به اغوش گرم اینستا برگردم البته تنها دلیلش فضولیست و بس البته شایدم برنگردمچون واقعا وقت گیره
تصمیم گرفتم از فردا برم کتابخونه درس بخونم
وتصمیم گرفتم بشم۴۸کیلو😁میدونم خنده داره ولی خب نباید کارسختی باشه احتمالا:/یه دکتر خوب باید بدن سالمی داشته باشه و البته به اندازه کافی شبیه دکترا باشه😁شیک و از این حرفا😁🤦🏻♀️
دیشب کشف مهمی در باره ی یه اتفاق خیلی مهم زندگیدم کردم و دست از سرش برداشتم یعنی چون قضیه پیچیده بود الان برام حل شد
اممممم دیگه اینکه معتادم به سریال دیدن میخام ترک کنم دیگه ولی سخته دوست دارم این کارو شایدم مخه خواهرمو زدم فردا یا شنبه باهاش برم باغ کتاب دوس دارم برم و شایدم رهش خریدم 😁همه اش شد شاید😁
فعلا
از خاطره ها و حسام و روزمره دانشگاهم بنویسم؟؟؟شاید نوشتم کسی که نمیخونه خودمم و خودمم و این حس خوبیه😍🙈😶
راستی یاد چندتا شعر افتادم یکیاون که مرا سریت با تو که گر خلق روزگار یکی اون که دوتا پنجره بودن تودیواررر اههه ولش کن بیخیال
دلمتنگیده چقد واسه حسای خوبم چرررررا اخه من اینشکلی شدم چرا مثل قبل روهمه چی چشم نمیپوشم و بیخیال نمیشم بشینم درسمو بخونم مثلن علومپایه دارم:/بخاطر کنکور از خیلی چیزا گذشتم و الان افسوسشو میخورم عایا باید بخاط علوم باز هم همین کارو کنم و بعد همپر انترنی و بعد هم فلان بیسار تا اخر هفت سال و بعدم که تخصص و کلن زندگیمو فقط درس بخونم تا پیشرفت کنم؟؟؟؟؟؟؟باید حسامو چیزایی که دوس دارم یا عوض کنم یا سرکوب دارم یا مخفی کنم با دورشم ازشون؟؟؟چرا اتفاق جذاب نمیوفته؟دلم واقعا میخاد یه چیزی تو زندگیم بشه که تکراری نباشه و دوس داشتنی باشه🤔😒
چرا کسی اصلن دلش واسه من واقعی تنگنمیشه😒البته تکراری این اتفاق من هیچوقت دوستی نداشتمواقعا هیچ وقت. میتونید بخاطر این واسم غصه بخورید که چدختر نچسب؟لوس؟مغرور؟نمیدونم واقعا چرا من نباید هیچوقت تو زندگیم دوست صمیمی داشته باشم😑یه مدت تو قنوت نمازم دعا میکردمخدا بهم یه دوست بده در این حد😶 بقول مهسا یه دوستی که دوستیش واقعی باشه تو دوستیش دیوونه باشه:/الان که با مهسا بیشتر دوست شدم از اونور ورمز هی داره اذیت میکنه چون از مهسا خوشش نمیاد :/مهسام بخاطر رفتارای ورمز ناراحته:/و در کل همه چی قاطیه:/لیلا هم بخاطر مهسا ناراحته میگه باهاش راحت نیستم:/این است زندگی دوستانه من:/درس هم باید بگم واقعا تعطیل میخام تازه تو عید شروع کنم به درس خوندن:/و چقد این پستم پوکر شد:/😂
داشتم پستای قبلی رومیخونم کلی غلط املایی یافتم😁🙈البته که مهم نیست خودم میفهمم منظورمو😁😬