گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

لبخندش وطن است:)

پیام های کوتاه
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    پ.ن
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    های
بایگانی
آخرین نظرات

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

مــن
هنوز
گاهی
یواشکی خواب تو را میبینم…
یواشکی نگاهت میکنم…
صدایت میکنم…
بین خودمان باشد
اما من
هنوز تو را یواشکی دوست دارم 

ناظم حکمت

  • رها



بسم الله الرحمان الرحیم

و الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد

 و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللّه فى الأرضین

دارد میرسد از راه روز یوم الله.بهترین روز بچگی های پر از خاطره ما ، که تا به میدان آذادی نه رسیدیم قبول نبود راهپیمایی.آن هم حتما با بادکنک های رنگارنگ.دستمان را با هزار زحمتی که بود قلاب می کردیم به ستون های اریب میدان آذادی و هر چه بیشتر بالا می رفتی برنده تر بودی!!کار خطر ناکی بود، اما می ارزید ملت را از چند متر بالا تر نگاه کنی. چند متر بالا تر ملت را نگاه کردن عیبی ندارد اما عده ای از فاصله خیلی دور از شمال شهر تبخر به رای مردم نگاه می کنند.نسل من دیر بدنیا آمددند اما آن چند متر را خیلی راحت سر می خورند و می آیند پایین. اما در فتنه88 اشراف فخر فروش با مخ به زمین خوردنند.سران فتنه هنوز گرم اند صدای سر دردشان بعد از محاکمه بلند می شود.نمی دانم سه سال پیش کجای خیابان آذادی  طوماری به چه بلندی بود من هم امضا کردم مثل همان طومار محاکمه سران قرآن سوزی درمدرسه.فقط این یکی برای محاکمه سران فتنه بود.چه شدند هر دو طومار با آن همه امضا؟؟؟((حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست))ما با شعار مرگ بر آمریکا بزرگ شده ایم. الله اکبر شعار ماست.ما از همان بچگی آدمک عمو بوش موش را آتش می زدیم.اول یک حال اساسی به پرچم اسرائیل میدادیم بعد هم آن بادکنک بلند ها را هوا میکردیم.ما از همان بچگی در رکاب انقلاب اسلامی بودیم 

.کاش در فتنه 88 هم صدا و سیما عقل میکرد و باز هم ((علامتی که میشنوید علامت خطر است))پخش میکرد.اگر علامت خطر بعثی ها در جنگ تحمیلی صدای آژیر داشت و با یک پناه بردن به راه پله حل می شد. علامت خطر بعضی ها در جنگ تحلیلی ((این عمار ))بود. و بصیرت بود پناهگاه ما.ما همان فهمیده های 13 ساله هستیم که کمی دیر تر بدنیا آمدیم به جای  8سال دفاع مقدس در 8 ماه دفاع مقدس حظور داشتیم. فقط با فرق اینکه نسل ما را هنوز هم بچه میداند.ولی قافل از انکه هی .. خودش قصه ای غصه دار است.خدارا شکر که من با این کلمه بعضی ها و بعثی وقتی بازی میکنم مخاطب منظورم را میگیرد و یادش می آید بعضی وقت ها با من مجانی ساندیس جمهوری اسلامی خورده آن هم با نی و باد کنک بازی کرده و در کل عشقی کرده.کی بود که میگفت 22بهمن88 با اسب تراوا جمهوری اسلامی سقوط میکند؟زر مفت(البته ببخشیدا)مزنند،جایزه پولیتزر می گیرند.زر میزنند پول میگیرند.آن 22بهمن که چمهوری اسلامی سقوط نکرد.22بهمن بعد هم که مبارک نبود. این 22بهمن هم شاید آل خلیفه دمشان را بگذارند رو کولشان و دبرو که رفتیم.مبارک یعنی میمون واین میمون در فتنه 88 از سران فتنه حمایت کرد .محمود عباس و آل خلیفه هم یعنی میمون ها. اما اوباما بوزینه است.شیمون پرز گوریل و کودکان خوردسال غزه  را میکشد. یک مشت جانور جنگلی 3سال پیش از سران فتنه حمایت کردنند تا 22بهمن میدان آذادی خلوت باشد. ما حاضریم برای شکوه این روز بمیریم . یادش به خیر!22بهمن که برف می آمد ((بی بی سی ))می گفت آمده اند برف بازی.هوا که خوب میشد جورازلم پست میگفت آمده اند آفتاب بگیرند.یادش بخیر!هم برف بازی میکردیم هم آفتاب میگرفتیم و هم ساندیس و هم شعار میدادیم ((مرگ بر آمریکا))آن سال که برف می آمد چه هویجی  گذاشتیم جای دماغ روی کله آدم برفی جورج بوش!جمعه 22بهمن سال 1389 هوای دل ما ستاره های حضرت ماه چند درجه بالای بصیرت اما بارانی بود! باران گاهی چه عاشقانه می بارد. فتنه کنند علیه یاران اما باران سیل آسا می آید.آن مرد در باران آمد آن زن در باران آمد. بعضی ها علیه 22 بهمن های عاشقانه ما فتنه کردند مجبور شدیم در 9دی نباریم جز به سیل!عمار هم بود . تقیر ما نبود. دشمنو بازیچه هایش پا روی دم شیر گذاشته بودند.از روز انتحابات تا روز یوم الله 9دی ما زیاد صبر کرده بودیم انگار.روز عاشورا اما دیدیم صبر ما دارد حمل بر سکوت می شود. بد معنی میشود. از سکوت ما امر بر عده ای مشبه شد که علی تنهاست . گفتند علی تنهاست. خیمه عباس سوخت خشم ما به جوش آمد و اسلحه بصیرت چسبید دست ما.با سلاح باتوم رفتیم به جنگ آشوب گران عاشورا که به  توپ و تانک و تفنگ و ماهواره و سایت و فیس بوک و دروغ و فتوشاپ مجهز بودند و 9 دی را غریبانه آفریدیم.9 دی محل قرار ما میدان انقلاب اسلامی بود.آنچه داشت متاثر از آذادی بعضی ها مخدوش میشد ، انقلاب اسلامی بود والا سال هاست که میدان آذادی محل قرار ماست. آذادی محل قرار ماست اما نه آنقدر که سنگ ها بسته باشند و سگ ها آذاد که در حاشیه بیرق عزای حسین سوت بزنند و هلهله کنند. عاشورا خط قرمز ماست . ولایت فقه اتمام حجت ماست .آنجا که پای ((آقا))در میان  باشد ما هر سکوتی را میشکنیم.ما برای دفاع از ولایت اذن عباس بن ابی طالب داریم. حضرات مسئولین اگر به دعوا و مرافه جلوی چشم ملت پایان ندهند ، آنجا ما دیگر ناچاریم سکوت خود را بشکنیم. ما احدی را بیشتر از رهبر دوست نداریم. مادر راه ولایت آذادیم. ((آذادی ))شعار ماست . آنها که دموکراسی را آذادی معنی کردند به غرب لطف کردند .دموکراسی یعنی تو آذادی در انتخاب کردن ، اما آذادی یعنی اختیار تام تو در انتخاب حق و باطل. دموکراسی یعنی تو آذادی در انتخاب گزینه های محدود.دموکراسی غربی ها کاریکاتوری از آذادی ماست. در دموکراسی غربی ها تو هم میتوانی از مبارک حمایت کنی هم می توانی وقت تنگ دیدن قافیه قیافه حق به جانب بگیری!به اسم دموکراسی خیلی بیشتر از اسم دین نسل کشی کردند.کسی که شعور سیاسی داشته باشد جمهوری اسلامی را را به آمریکا نمی فروشد.این از بی شعوری بعضی ها((منظورم خاتمی است)) بود که میدان آذادی را به مجسه آذادی فروخت. هر کدام از سران باقی مانده از فتنه ش کسانی که از سران فتنه بوده اند و می خواهند امسال در اتخابات شرکت کنند جرئت کنند و در 22 بهمن همپای ملت ایران تا میدان آذادی راهپیمایی کنند در صورت سالم ماندن می توانند به نظام بر گردند. چرا که نظام ما یک نظام مردمی است و اگر خاتمی می خواهد به نظام بر گردد باید بیاید راهپیمایی 22 بهمن و دم ملت را ببیند.

امام میگفت((اسرائیل دست به دریا بزند دریا نجس میشود))بر اساس جمله امام سران فتنه که مورد حمایت رژیم کودک کش غاصب قدس هستند باید خودشان را آب بکشند. آری راهپیمایی ما در صحن مسعا انقلاب اسلامی است . ما با وضو در این فریضه شرکت می کنیم. هر یک قدم ما در راهپیمایی 22بهمن به زبان حج ((لبیک اللهم لبیک)) و به زبان کربلا((لبیک یا حسین)) است .


× درسته که در مورد بی سوات بودنمون و لبو فروش بودنمون و صدقه(سبد کالا) دولت چیزی نگفتم اما حرف زیاده!!

درضمن نقد هم به ژنو دارم (امید وارم وبم رو فیلتر نکن وب این بی صوات لبو فروش لباس شخصی باتوم به دست رو)


×نوشته ی آقای قدیانی با کمی دخل و تصرف به سبک خودم

  • رها

بسم الله الرحمن الرحیم

دل که بگیرد

باز نمی شود جز به دستان 

صاحبش

 ×××××

کاش

حداقل لحظه ای

میدیم 

داری به من لبخند میزنی.....

نه

فقط میدیدم 

برایم گریه نمی کنی!!!

×××××

صاحب دلم

اغوشت را کمی محکم تر کن

کمی بیشتر مرا به خودت نزدیک کن

شاید 

این م.ن

کمی آرام گیرد

××××××

دلم صاحبش تویی

کاری کن

این 

م.ن سرکش مقرب تر شود...

×××××

نگاهم میکنی و من هنوز هم

به لحضه ای فکر میکنم که نگاه

کنم در چشمانت

و خجل

از

بی وفایی در عشق

×××××

قول میدهم فقط تو

صاحب دلم بمانی

××××

پ .ن:

یه دعا میکنم بکید آمین!

غروب عمرمان شهادت
در رکاب حضرت صاحب...
پ .ن:
دوست کسیه که طاقت دیدن گند زدن دوستشو نداشته باشه!!!
پ .ن:
دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز... 
  • رها

دانه های برنج را دانه دانه از روی پارچه ی سفید جمع می کند, دانه های جمع شده را که می ریزد کنار غذای هنوز خورده نشده
.
.
.
تازه می فهمیم کشیده شدن امتداد آن پارچه سفید، از روی میز تا روی پاهایش، برای تمیز ماندن عبایش نیست؛ برای تمیز ماندن برنج هاست،که از قاشق که می افتند، از خوردن نیفتند. با یک دست و آن هم با دست چپ، غذا خوردن سخت است؛ گاهی برنج ها می ریزد دیگر…

  • رها
  • رها

یعنی حتّی فقط تماشا هم سهمِ من نمی‌شود؟!
فقط از دور بایستم و نگاهتان کنم؟! ...
«عهد» که می‌خوانم، فکر می‌کنم یارِ شما شدن، پادویِ شما شدن، فرمان‌برِ شما شدن، شهید شدن پایِ رکاب شما، این‌ها که محال است برای من...
امّا «ارِنی الطّلعه الرّشیده» می‌شود که مستجاب بشود...
«و اکحل ناظری بنظره منّی الیه» می‌شود که مستجاب بشود...
می‌شود اگر شما بخواهید....
یک روز، کاسه‌ی گداییِ چشم‌هایم را پر کنید، لطفاً...

  • رها

از این به بعد اگه پرسیدن :سلام چه خبر؟!..
به جای سلامتی رهبر بگو:
تنهاییـــــ رهبر....

  • رها

اشتباه نکنید!اسکل پرنده ای نیست که تمام تابستان به ذخیره سازی غذا می پردازد و زمستان نمی داند محل ذخیره غذایش کجاست؟ بلکه کسی است که کلی هزینه برای تولید اورانیوم ۲۰ درصد می کند و به جای اینکه حداقل آن را بفروشد آنرا اکسید می کند

  • رها