گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

گم شده

من یه هیولا زیر تختم دارم:)

لبخندش وطن است:)

پیام های کوتاه
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    پ.ن
  • ۲۹ تیر ۹۹ , ۱۳:۴۹
    های
بایگانی
آخرین نظرات
.
  • رها
از ادم نباید چیزایی ک حتی به فکرش نمیرسه رو توقع داشت
حالم از همه ی لیتمنا بهم میخوره
حالم از اینکه مستقل نیستم بهم میخوره
حالم از اینکه وابسته به مکانم و نمیتونم تو خونه درس بخونم بهم میخوره
شاید اگه شخصیت بد میشدم مث تانوس میشدم:/ با اینکه از دکتر استرنج و تونی و ثور خیلی خوشم میاد
حالم از اینکه تصمیمای زود میگیرم بهش میخوره
حالم از اینکه خانواده هنه اش مراعاتمو میکنن و واضح رو راست نمیگن خیلی چیزا رو بهم بهم میخوره
حالم از اینکه دارم اینارو مینویسم بهم میخوره چون یعنی واقعی ان و دارن ناراحتم میکنن
  • رها
همه امون چیزایی رو در مورد بقیه میدونیم که نباید به روی خودمون بیاریم،چیزایی ک خودشونم میدونن ما میدونیم.موضوع فقط اینکه باید هردومون تظاهر کنیم به ندونستن.شاید اسمش رازه ، رازی ک همه میدونن ولی اینم میدونن ک نباید به زبون بیارنش
پ.نون:بی ربط به متن:دیروز ک دواشتم با ف.پ حرف میزدم ک چقد خوب کره ای بلده و اینا از خودم بدم اومد دلیلشم رفتار غلیظم بود نباید ادما رو بینشر از جنبه اشون تحویل گرفت و نباید با ادمایی ک همیشه نادیدشون میگرفتی گرم تر از همیشه رفتار کنی چون واضحه فکر میکنن واقعا تحویل گرفتنی ان:/
  • رها
ته این نوشته ها، سرمو میگیرم بالا و به خاطر خودم، چشم توو چشم ِ همه دنیا گریه میکنم.
از دست دادن،ترک کردن دوست داشتن ها،درجا زدن،ترسیدن،نفهمیدن،خواستن،همه اشون برای منن البته نه منِ الان،من الان فقط خسته اس،دلم گریه کردن چایی داغ ۱۲ ساعت خوابیدن درس نخوندن وقت گذرون و بی وقفه قدم زدن میخاد.
الان بیشتر با خانواده وقت میگذرونم پیش دوستام شاد ترم و همه چیزای قدیمو فراموش کردم،پوسته ی امروزم با دو سال قبل فرق داره،قشنگ تره:)حتی تو نوشته هامم معلومه ک بهتره :)
پ.نون:پستای احساسی و انرژی منفی همیشه به درد لای جرز دیوار میخورن!ترحیج میدم که از روتینا و اتفاقا بنویسم
  • رها
من خیلی گریه کرده بودم،سرمم بالا گرفتمو گریه کرده بودم،به زمین زمان فحش داده بودم و بی قرار شده بودم،برای از دست دادنای بی معنی برای درجا زدنای تکراری برای حسای مزخرفی که بی وقت به سراغم اومده بودن،برای تکه های جدای روحم برای خلا های طولانی،برای یه دختر تنها بودن(عجیبه آدم تنها بودن با دختر تنها بودن فرق داره حس بی پناهیش بیشتره) اما اگه همه ی اون مچاله شدن ها لازم بود تا منِ الان ساخته بشه میتونم کم کم دوسشون داشه باشم
  • رها
امروز رفتیم جمهوری برای خرید گوشی پزشکی هرکسی ادعا داشت ک مال خودش اصله و مال بقیه فیک!بعضی ها هم میگن ک گرون میشه اگه تو این یکی دو روز نگیری،انقدرررررر هم گرونه ک ادم خجالت میکشه به خانواده اش بگه از اینا لازم داره:/از پایه ۱۹۰۰ شروع میشد تازه:/
هرچقدرررر تو این یه سال دنبال کار گشتم هیچ جوره نمیشد،میخاستم پولامو جمع کنم ک گوشی بخرم یا کتابامو خودم بخرم ولی انگار نمیشد الان واقعا خجالت میکشم از اینکه هنوز دارم از خانواده پول میگیرم و انقدر هم خرجم زیاده://///
  • رها
اتفاقای بد یهویی مث این میمونه ک به لبات کرم زده باشی و حواست نباشه و چایی بخوری همون قدر چندش و بدمزه با حس اینکه اینم جز مصرف سُربای زندگیم باید حساب کنم یانه:/
+بدتر از سوتی دادن یاداوری سوتیاس ک میفهمی چقدررررررررر گند زدی به زندگیت-_-
  • رها


برنامه ام‌ اینکه یه روتین جدید رو شروع کنم اگر خوب پیش رفت ک اعلام میکنم اگر خوب پیش نرفت خودتون پستو فلاپ شده در نظر بگیرید:)

+میشه دعا کنید سمیولوژی رو خوبِ خوب بدم؟

+تا بحال به این فکر کردین ک یه کاری چون بدرد بقیه و خودتون میخوره رو انجام بدین و بیخیال آرزوتون بشید یا برعکس؟!کدومش اولویته؟کدومش با ارزش تره؟انتخاب سختیه!

+دکتره متخصص ENT عه اومده سرکلاس چندتا اصلاح شاخ پزشکی که در سطح مانیست بلغور کرده بعد میگه شماها ک درس نمیخونید:/ کل کلاسشو ۵۰ مینه تموم کرد:/ اونوقت میگن دانشجو بی سواده:/ استاد عزیز من شما درس بده من قول میدم واو به واو حفظ کنم:)

+ به چیزی مینویسم و از نوشته ی خود دل شادم :#نه_به_سه_سال_طرح  #نه_به_سه_سال_طرح #نه_به_سه_سال_طرح #نه_به_سه_سال_طرح #نه_به_سه_سال_طرح

+همینجوریش موقع طرح رفتن معدل الفا رو معاف میکنن اونام میرن خارج بعد بشه سه سال ک کلا گند میخوره به سیستم :/ دقیقا نمیدونم اندفعه به نفع کدوم #اقا_زاده ‌س ک همچین کار مسخره ای دارن انجام میدن!!!

  • رها
اگه نصف اعصاب خوردیاتون بخاطر خانواده تون نیست احتمالا به فرزندی قبولتون کردن و محبت زیادی دارن نسبت بهتون:/
خانواده محل آرامش و غیره است درست! ولی محل ارامش و فرار از غریبه ها و دنیای بیرونه :/
  • رها
قلب آدما صفحه تقویم نیست که هر ماه عوض بشه،مگه میشه یه ادمو یه ماهه فراموش کرد؟
  • رها
مامان اینا همه اش اصرار دارن ک چرا وقتی خونه ساکته نمیشینی تو خونه درس بخونی و اینهمه راه میری تا کتابخونه،من تو کتابخونه ارامش بیشتری دارم حای اگه یک ساعت فقط تو کتابخونه درس بخونم ترجیحش میدم به ۵ساعت تو خونه درس خوندن فقط همین،کیفیت مهمتره
پ.نون:چرا فک میکنن من درسم بده؟وقتی متونم با هوشم توی درسام موفق بشم چرا باید اینهمه براش تلاش کنم؟ارزش داره تلاش ولی نمیدونم بعدا پشیمون میشم یا ادمیزاد در هر صورا پشیمون میشه یکی چون همه اش کله اش تو کتاب بوده زندگی نکرده یکی چون همه زندگی کرده درس نخونده ، تعداد ادمایی کا بلدن تعدل ایجاد کنن خیلی کمه
من از دسته ادمام ک ترجیح میدم وقتی پیر شدم حداقل چندتا خاطره ی خفن داشته باشم نه اینکه هرچی یادم میاد از سختی و فشار درس باشه!
اورژانس بهتره تا جراحی قلب؟
مغز و اعصاب یا پوست؟
اطفال یا زنان؟
دلم میخاد از الان یه چیزی رو برای تخصص انتخاب کنم:)
  • رها
من عاشق تمام ترکای جدید شدم همه ی دیروز رو داشتم بهشون گوش میکردم و تو چشمم پر اشک بود:)
من واقعا بهشون افتخار میکنم امیدوارم ک همیشه موفق باشن:)
و اینکه تو حیاط دانشکده دیدم چند نفر دارن بازدید میزنن یوتیوب و کلی ذوق کردم:)از من خیلی کوچیکنر بودن به عبارتی پیر کیپاپ شدم :)
  • رها
اینکه من یه اشتباهو چندبار در شیوه های مختلف تکرار میکنم فقط میتونه نشون دهنده ی حماقتم باشه و بس:////// خدایا خسته نشدی از اینکه فقط منو از این راه امتحان میکنی؟من خسته شدم:/به جان خودم :/ حالم داره بهم میخوره از خودم اول از خودم دوم و از همه :/خدایا خاهشا پیلزمنتی:(
من الان در موقعیتیم ک دارم یه اشتباهو تکرار میکنم و بدون فهمیدن اینکه چرا و من میدونم ک قبلا اینکارو کردم ولی باز دارم تکرارش میکنم خیلییی حس بدیه:(
  • رها
امروز خداروبخاطر همه چی شکر کردم،بخاطر خانواده ام رشته ام و سلامتیم و همه چی، از فاز غرغر و گله مندی از همه چی در اومده بودم،دلیلشم شاید همین شکر کردنه بودن:) پارک ارم خیلی خوش میگذره چ با خانواده بری چ با دوستان البته من خانواده امو همیشه به دوستام ترجیح میدم بیشتر دوسشون دارم و بیشتر بین خاهربرادرم راحتم:)خوشحالم ک پزشکی میخونم همه بهم امیددارن و منو به عنوان کسی میبینن که میتونم بهشون کمک کمک کنم^^خوشحالم ک مریضی که ناتوانم کنه ندارم درسته نمیتونم ورزش کنم به دلایل پزشکی ولی عوضش میتونم راه برم:)و خوشحالم ک دخترمانان بابام ام خواهر خواهربرادرم خاله خواهر زاده ام و تمام عناوین دیگه:)خدایا بخاطر همه چی شکر خدا ممنون که افریدیم به عنوان انسان به عنوان من به عنوان تمام عناوینی که بهم دادی،امیدوارم منم بتونم عنوان بنده رو بدست بیارم:)
بی هوا این دل بی نوا مشهد میخاد:(
  • رها
نوجوون ک بودم بهتر بودم دلم برای بلاگفا و افسران تنگ شده،دلم برای کلاس بسکتبال و پیچوندن تایم هنر و موندن تو کتابخونه وکتاب خوندن تنگ شده،دلم برای کتابخونه مدرسه امون و زنگای ناهار تنگ شده،دلم برای پیاده برگشتن از مدرسه و تو راه فلافل و نوشمک خوردن تنگ شده،دلم برای تاترهای زبان و سرودا تنگ شده دلم برای کلاس اقای نوروند و عربی پیشم تنگ شده وقتایی که بعد کلاس با اقای صفوی درمورد عرفان حرف میزدیم تنگ شده، الانم خوبه خیلی چیزا،ولی خوب اون موقع ها هم حس و حال خودشو داشت،ولی اصلا دلم برای معلما تنگ نشده حتی اسم خیلی هاشونو فراموش کردم دلم اصلا برای زنگای ریاضی تنگ نشده:)برای معلم قران راهنمایی ک کاری جز آزار روان من نداشت تنگ نشده دلم برای زنگای ورزش مدرسه تنگ نشده دلم برای آدمایی ک مسخره ام میکردن و دست کمم میگرفتن تنگ نشده دلم برای همه ی آدمایی ک ثابت کردم ازشون خیلی بهترم و همیشه اونایی ک اولن لزوما لایق نیستن تنگ نشده:/ دلم برای جیغ جیغای ناظم مسخره ک یه سریا رو تحقیر و با یسری میرفت کافی تنگ نشده دلم برای ادمای تازه بدوران رسیده مدرسون ک بقیه رو از دید حقیر خودشون میدیدن تنگ نشده،دلم برای آقای یار محمدی معلم فیزیک پیش ک فقط بلد بود داد بزنه و بچه ها رو تا مرز سکته ببره تنگ نشده دلم برای جنگ روانی درصدای آزمون و کنکور تنگ نشده
خلاصه همه خاطرات خوب و بددارن
  • رها
فردا قطعا با اشک میرم یونی جون نگران کننده اس ک ساعت تموم شدن کلاسام با ساعت بیدار شدنم تو این روزا یکی شده:/
و امشب هم اشک میریزم یه چیزایی ته حلقم وول میخوره ک میگه یه موزیک غمناک پلی کن و تا هر وقت ک خوابت برد اشک بریز!عجیبه ک دلیلشو میدونم و میخام خودمو به ندونستن و نفهمیدن بزنم:/
میترسم از آدما توقع داشته باشم ولی قسمت سختش اینجاس ک اونا متوقعن از تو:/
وبلاگ جونم خیلی دلم میخاد بیشتر بنویسم توضیح بدم چی شده ولی میترسم بعدا ک دارم میخونم اینا رو یادم رفته باشه و یاداوریش برام ناراحت کننده:(
  • رها
دچار شدم شدید همه اس دلم میخاد فیلم و سریال ببینم و از اتاقم نیام بیرون:/خیلییییی بده:/ بعد یه سندرم دیگه هم دارم سه چار قسمت اخر سریالارو نمیبینم و ولشون میکنم :/ترجیح میدم به سبک اصغر فرهادی سریال ببینم:/اون کتاب مارینا ک گفتم رو دوست داشتم،یه کتاب دیگه هم خریدم دختری ک رهایش کردی دیدم همه میخونن به به چه چه میکنن همون اقای فروشنده گفتش ک خوب نیس این کتاب الان ک دارم میخونمش اصلن دوسش ندارم:/حس میکنم پولمو اصراف کردم:/
  • رها
از رمان مارینا،امیدوار همون قدر ک اقای کتابفروش داشت براش بازار گرمی میکرد خوب باشه:)
  • رها
به همه بیابونا ک توشون تنهایی سیگار کشیدی و دال بند گوش دادی
به همه شلوار مشکی گشادا
به همه درختایی دوسشون داشتیم و قطع شدن
باید بری،باید اعتراف کنی ک میخای بری،موندن شبیه چشات نیس
روحت دچار استاز میشه اینجا،باید بری ک آمبولی نکنی یه وقت
تو مث ابرایی واسه موندن نیستی،واسه یه نفر نیستی،واسه خودت نیستی
پ.نون:میگه ک تو خیلی استعداد داری و از این تعریفا ک ادم فکر میکنه میخان خرش کنن:/حال ندارم حال خیلی چیزا رو
پ.نون: یه روز از یکی خوشت میاد و حتی ممکنه همون روز پشیمون بشی!دمدمی مزاج بودن همیشه بد نیس باعث میشه بعضی وقتا بهترین تصمیم رو بگیری!
پ.نون:پاتو میوفتم ۹۰ ٪ نویفتادم شیرینی میدم:)نمیدونم چرا تو مخم نمیره یعنی انقد کدهمه سر فارما و قلب اه و ناله کردن و من فکر کردم چرت میگن الان سر پاتو دارم دوبرابر اه ناله میکنم و به بقیه نمیگم تا فکر نکنن دارم چرت میگم:/
  • رها
دختره دماغشو تازه عمل کرده هرکی قهوه یا نسکافه درست میکنه میاد بهش تذکر میده:/بنظر من اون داره حق الناس میکنه نه اون بنده خداهایی(ازجمله خودم) ک قهوه میخوریم!واضحه! نیست؟! همه بخاطر یه دماغ عملی نباید قهوه بخوریم؟میتونه تو خونه اش درس بخونه کسی مجبورش نکرده!البته قابل ذکره ک جز قوانین کتابخونه اینکه کسی قهوه نخوره ولی خود مسئول کتابخونه هم میخوره:) مسئله ی عمیقا پیچیده ایه:)ولی من بازم قهوه میخورم چون اگه نخورم زنده نمی مونم :) الان ک دارم مینویسم احساس کردم ک یه خورده خودخواهیم هم من هم اون!هردومون بخاطر مسائل شخصی کوتاه نمیایم:/
  • رها